انتهای این لحظه ها شاید؛

ساخت وبلاگ

آن زن بلند بالای سیاه پوش با موهایی بلند شب گون باشد

که تاریکی غلیظ چشمانش نفس را در سینه ام حبس میکند

و از معاشقه ای شیطانی تنها ردی از بلندی سرخ ناخن هایش بر تنم بجای میماند و من میان سکوتی که از بودن زهر آلودش باقیست با حسی سر گردان میان مرگ و تولد در انزالی دردناک میان تنهایی خویش میمانم..

با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 23:33