با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟

ساخت وبلاگ
از صندلی شماره ۱۸ اتوبوس آبی رنگ اهواز خیره ام به شیشه غبار گرفته ! بارون بند اومده و تا چشمم سو داره ابرهای سیاه آسمون رو پوشوندن. آخرین شیفت امسال هم تحویل دادم و راهی خونه ام ، کوله بار حسرت و نداشته هام روی شونه هام سنگینی میکنه اما چه میشه کرد ؟ کنارم دخترکی نشسته به احتمال زیاد دانشجو که به من پاستیل تعارف میکند ! - نوشجان من نمیخورم . اتوبوس جاده را طی میکند و کم کم حوصله ام سر میرود، از جیب کوله ام هندزفری درمیاورم و چاوشی شروع میکنه به خوندن اینکه خنده رو ازلب این دل ناشاد بگیر .. سکانس دوم :سیگاری را از جعبه اش بیرون می کشد. داخل دهان میگذارد. دختر با لحنی که شیطنت در آن موج می زند: " یه دونه بده مام بزنیم روشن شیم! " پسر چشمانش را گرد می کند. ابروهایش را به هم گره می زند و با لحنی که خشونت از آن می بارد می گوید: " گوه نخور! " با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...ادامه مطلب
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 4:19

آفتاب توام با آسمون آبی پاك بیست هفتم اسفند باهار وقتی باهاره که بوی تورو داره .. با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 4:19

می‌دونم یک روز میذاری و میری، باد چشم‌های تو رو با خودش خواهد برد، اما امروز برای من باش. انگار آخرین روزه، امروز برای من باش...

الکساندر: فردا چقدر طول میکشه؟

آنا: ابدیت و یک روز...

فیلم: ابدیت و یک روز(Eteity and a day)

با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 4:19

وقتی که دیگر نبودمن به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفتمن به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بداردمن او را دوست داشتم وقتی که او تمام کردمن شروع کردم وقتی که او تمام شدمن آغاز کردم چه سخت است تنها متولد شدنمثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن..تنها آرزویم این است که زمان آنقدر لفت نمیداد، آنقدر کند و فس فسی نبودو زودتر 20 سالم میشد یا 30 یا 40سن مردان جا افتاده ی مهم و معتبر.چه احمق بودم،و امـــــروز کاش زمان آنقدر شتاب زده و عجول نبودکاش یک آن فرصت میدادکاش دوباره 12 سالم بود...کاش از آن ای کاش های محال .. با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...ادامه مطلب
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 30 تاريخ : شنبه 5 اسفند 1402 ساعت: 15:20

کاش فقط ای کاش دوباره ۱۲ سالم بود و فقط یک بار دیگر کنار عشق ابدی ام ، میم مینشستم و بوی کفش های کتونی اش به دماغم میخورد ..

- داریوش مهرجویی، درخت گلابی

با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 31 تاريخ : شنبه 5 اسفند 1402 ساعت: 15:20

فردا هوای اینجا سرد وخیلی سرد میباشد ! من و مدیریت درخواست هوای گرم داریم خطاب به جبهه هوای گرم : نگو نگو نمیام نگو نگو نمیاااام نگووو با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1402 ساعت: 23:04

رادیو چهرازی رو یادتونه ؟ قسمت آخر صدای کفش های دکتر وقتی داشت میرفت بالا سر جمشید ! وقتی این راه پله های دادگاه رو بالا و پایین میکنم دقیقا فقط این صدا تداعی کننده حالم هست . زندگی بیرحمانه افسار گذاشته بیخ گلوی من و بااسب گذر زمان تاخت میتازه ! خب همیشه میگم هبوط ! میگم میگذره ولی یه وقتایی خیلی بد میگذره مثل همین اول مهر اول پائیز لعنتی تا حال حاضر که سرما انگشت هامو برا نوشتن داره بیجون میکنه . منم یه قامت شکسته ، من از اون کوچیدگانم به درونتوی نقب دلم با رنگ زبون منم آخر زرده خزوننادون بی امون دلنگرون که باد تموم خونمو بردآشیونمو خورد ..- جایی در دورست . با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...ادامه مطلب
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 14:37

وقتی که یه روزی می‌نويسه: «خوب نیستم، با تلاشی که الان می‌کنم که به زندگی بچسبم، می‌تونستم اهرام مصر رو بسازم» با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 23:33

آن زن بلند بالای سیاه پوش با موهایی بلند شب گون باشد

که تاریکی غلیظ چشمانش نفس را در سینه ام حبس میکند

و از معاشقه ای شیطانی تنها ردی از بلندی سرخ ناخن هایش بر تنم بجای میماند و من میان سکوتی که از بودن زهر آلودش باقیست با حسی سر گردان میان مرگ و تولد در انزالی دردناک میان تنهایی خویش میمانم..

با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 23:33

اوعاشق یک بازیگر زن بود کسی که گل ها را خیلی دوست داشت برای همین مرد خانه و تمام بوم های نقاشی خود را فروختو با تمام آن پولها دریایی مملوء از گل خریدیک میلیون ، یک میلیون و یک میلیون گل سرخ ..از پنجره ، پنجره و پنجره ای که تو آنها را به نظاره بنشینی آن مرد ، کسی که عاشق بود ، صمیمانه و صادقانه عاشق بودتمام زندگی ـیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده ..صبحی که در کنار پنجره از خواب برخواهی خواستممکن است که هوش از سرت برود ؟مانند امتداد ِ یک رویا همه جا غرق در گل است !کدام میلیونری چنین کار احمقانه ای کرده است ؟اما دقیقا زیر پنجره ای که نفس میکشییک هنرمند ِ فقیر ایستاده است.. میلیون ها میلیون ها گل سرخ . با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟...ادامه مطلب
ما را در سایت با قلب تو کی جز من، بی سپر میجنگه؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hobot19 بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 13:53